:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
بزرگترین وبلاگ معصومین
درباره ي وب سايت به وبلاگ امام زمان عج خوش آمدید
برای استفاده بهتر از وبلاگ لطفاعضوشوید
دوستان تبادل لینک هوشمند و آدرس emamzaman-12.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. پيوند هاي روزانه برچسب ها
مجموعه ای از احادیث قدسی , امام زمان ع , ویژگیهای شیطان , چرا به شیطان مهلت داده شد؟! , اندر احوالات شیطان رجیم , زلزله ی دلخراش آذربایجان شرقی , 40 حدیث از امام زمان ع , ترسناکترین کیک تولد , نشانه های عمومی آخرالزمان , امام زمان (عج) در نهج البلاغه , اطلاعات دینی , دلایل واقعه شق القمر/ حجرالاسود به غارت برده شد , شق القمر حضرت محمد , 11 مسجد مشهور دنیا + عکس , عکسهایی دیدنی از جنبش غیر متعهد ,
|
ابوالرجا مصری که یکی از نیکوکاران بود، میگوید:
پس از رحلت امام حسن عسگری (ع) برای جستجوی امام زمان (عج)حرکت کردم؛ سه سال گذشت. با خود گفتم:
اگر چیزی بود، بعد از گذشت سه سال آشکار می شد.
در این هنگام صدایی را شنیدم که صاحب صدا را نمیدیدم؛
او گفت:
ای نصربنعبدربّه!
به اهل مصر بگو:
آیا شما پیامبر (ص) را دیدهاید که به او ایمان آوردهاید؟
ابوالرجا گوید:
من تا آن زمان نمیدانستم که نام پدرم عبدربّه است؛
چون من مدائن متولد شدم و پدرم را از دست دادم،
ابوعبدالله نوفلی مرا با خود به مصر آورد و در آنجا پرورش یافتم،
چون آن صدا را شندیم،
مطلب را دریافتم و دیگر به راه خود ادامه ندادم و مراجعت نمودم.
منبع: کتاب داستانهایی از امام زمان (عج) :: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ، ممکنه منتظر مهمان عزیزی بود ولی مهیای پذیرش او نبود ؟!البته که غیر ممکنه !افسوس که ما " غیر ممکن " رو ممکن ساختیم و " ممکن " رو غیر ممکن ...در جايي چه زیبا نوشته شده بود که :" امام زمان آمدنی نیست ، بلکه آوردنی است. "و این جمعه هم گذشت ... |
مثل نسیم، آمدنت ناگهانی است
مثل شمیم یاس، حضور تو آنی است
مثل بهار، در همه جا پخش می شود
اخبار سبز صبح ظهورت جهانی است
مثل نماز و روزه فراگیر می شود
مهرت، چرا که ریشه ی آن آسمانی است
دیگر کسی وساطت باطل نمی کند
دیگر چه جای خواهش و پا در میانی است
آغاز دوره ی "ارنی" گفتن دل است
پایان آیه های غم "لن ترانی" است
انگار دلخوری که ز یاد تو غافلیم
فهمیده ای تو هم که دعامان زبانی است
صد فاطمیه رفت و نشد فاطمی شویم
تنها امید ما به همین روضه خوانی است
ای کوه صبر از غم زهرا شدی تو آب
با یاد کوچه سینه ات آتش فشانی است
در پشت در برای ظهورت دعا کند
آن مادری که قامتش از غم کمانی است
شاعر: سید محمد میر هاشمی
سه سالی از غائله ی وهابیت با ساختار غربی ـ عربی در سوریه و بعد عراق می گذرد. کسانی که به نام اسلام و با پرچم توحید اما به رنگ سیاه قد برافراشتند و با اقدامات ننگین و وحشیانه ی خود روسیاه ترین جنایتکاران تاریخ را رو سفید کردند.
گذشته از ماهیت آمریکایی ـ صهیونی این گروه که ایجاد و بقایشان به اعتراف مسئولان وقت ایالات متحده برای تامین اهداف آنها بود نگاهی هم می توان به باورها و آرمان های آنها داشت و فارغ از آن ماهیت به نقد و بررسی آن نشست که در نوشته ی پیش رو هدف همین است.
این گروه مدعی اند که به دنبال اجرای شریعت هستند و تنها راه اجرای آن در عصر حاضر نیز بازگشت به گذشته و برپایی نظام خلافت است. برگزیدن نام ابوبکر برای خود از سوی نفر اول این گروه (بدری سامرایی) و دستور بیعت به تمام سران حکومت های اسلامی از پیامدهای همین طرز تفکر است. اما این هدف در عمل تبدیل شد به همان که معاویه و بنی امیه به دنبال آن بودند یعنی مبارزه با طرف های مقابل به هر شکل و از هر راهی برای رسیدن به حکومت البته به نام اسلام.
داعش که خود را پیرو سَلَف یعنی گذشتگان می داند نگاه به شام (مرکز خلافت امویان) و عراق (مرکز خلافت عباسیان) دارد تا به دست آورد آنچه را که امویان و عباسیان از کف دادند. آنها نیز ابتدا با نام خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز کردند و بعد هدف خود که سلطنت و سکونت در کاخ های مجلل و حکمرانی بر سرزمین های اسلامی بود را محقق ساختند و البته داعش فعلا در ابتدای راه است و ادعای خلافت هم برای رسیدن به همان سلطنت شکوهمندی است که امویان و عباسیان در عراق و شام داشتند با ذکر این نکته که این گروه برای رسیدن به اهداف خود، فقط و فقط آدم کشی و فشار را به عنوان ابزار انتخاب کرده و با جهاد نامیدن این اقدامات ددمنشانه تلاش دارد تا هم رنگ توجیه به جنایت های خود بزند و هم در جذب نیرو برای ادامه کار موفق باشد.
این گروه به مانند دیگر جریان های منادی اسلام گستری، همواره تلاش دارد از مضامین دینی (قرآنی، حدیثی و تاریخی) استفاده کند تا بتواند خود را به جامعه مسلمانان قبولانده و از آنها برای خود یارگیری کند. این استفاده نمودهایی در چهره ی بیرونی این گروه دارد که به دو نمونه از آن اشاره می کنیم.
قبل از بیان این دو نمونه باید قصه ی پر غصه ای را اینجا به اجمال و در فرصتی دیگر به تفصیل مرور کرد و آن این که امروز تبلیغات سطحی نگر و پر هیجان جولان دارند و پرمشتری هستند؛ و آنچه غریب است و جز عده ی محدود خریدار آن نیستند درستی و راستی متکی بر پژوهش های علمی است. همین سبب شده تا در این آشفته بازار هیچ متاعی بی مشتری نماند و هر ندایی حتی برای قصابی کردن انسان های بی گناه به نام دین با لبیک هزاران نفر مواجه شود.
و اما آن دو نمونه مضمون دینی که در داعش نمود پیدا کرده است:
الف. روایات مربوط به فضائل شام
«شام مبارک»، اصطلاحی است که فراوان در ادبیات گروه های تکفیری به چشم می خورد و بر اساس همین روایات است که شماری از مسلمانان سایر کشورها، به هوای هجرت و اطلاق کلمه مهاجر بر آنها از دیار خود کوچ کرده و راهی این سرزمین شده و می شوند.
محمود ابوریه متخصص تاریخ و منتقد جدی احادیث ساختگی، با اشاره به روایات جعلی «کعب الأحبار» درباره ی شام می گوید: از پیامدهای آمدن کعب الاحبار به شام در زمان حاکمیت معاویه، روایاتی بود که درباره ی فضائل شام جعل شد.[۱]
با خواندن این احادیث که در مسند احمد بن حنبل و آثار دیگر فراوان آمده است این تصور در ذهن خواننده ایجاد می شود که گویا «شام» سرزمین مبارک و مقدسی است به اندازه ی قداست ملائکه الله و انبیاء الهی و تمامی نیکان جامعه انسانی در آنجا زیست می کنند.
نمونه آن این حدیث است که زید بن ثابت می گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «طوبی للشام: خوشا به حال شام» آنگاه وقتی علت را پرسیدند فرمود: «لان ملائکه الرحمن باسطو اجنحتها علیه: زیرا ملائکه بال های خود را در شام گشوده اند.»
روایت دیگر این است که «شامیان، تازیانه خداوند در روی زمین هستند و خداوند از هر کدام از بندگانش که بخواهد به کمک آنان انتقام می گیرد.[۲]
در روایتی دیگر چنین آمده است: «سیصیر الامر إلى أن تکونوا جنودا مجنده …: امور چنان خواهد شد که در آینده، سپاهیانی شکل خواهد گرفت. سپاهی در شام، سپاهی در یمن و سپاهی در عراق. بر شما باد شام، آنجا زمین برگزیده خداوند است که بهترین بندگانش از آنجایند، اگر به شام نرفتید به یمن بروید و از غدیرهاتان سیراب شوید! به درستی که خداوند متعال درباره شام و اهل آن به من سفارش کرده است.»[۳]
این دقیقا همان روایتی است که در جریان اختلاف میان گروه های تکفیری سوریه و عراق مورد استفاده قرار گرفت و طرفداران جبهه النصره، از آن علیه گروه داعش که به عراق رفت استفاده کردند.
ناگفته نماند که همه ی این احادیثِ جعلی، کار امویان نیست؛ بلکه در دوره های بعد، آنان که اموی مسلک بودند از یک سو و بسیاری از کسانی که می خواستند شام را در برابر عراق، مهم تر جلوه دهند همواره احادیثی در فضیلت «شام» ساختند و پراکندند.
شمار این گروه از احادیث به حدی بود که در قرن پنجم، شخصی با نام علی بن محمد ربعی مالکی کتابی با عنوان «فضائل الشام» نوشته است.
در برخی منابع حدیثی روایاتی وجود دارد معروف به روایات «رایات السود» یعنی پرچم های سیاه. در این روایات بعد از خبر برافراشته شدن پرچم هایی سیاه در آستانه ی ظهور به مسلمانان توصیه شده به یاری کسانی بشتابند که این پرچم ها را برافراشته اند چرا که آن منجی به کمک همین افراد جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
این روایات که در منابع شیعه و سنی به چشم می خورد مورد نقد و ارزیابی دانشمندان شیعه[۴] قرار گرفته است و در میان مشایخ اهل سنت نیز هستند کسانی که این احادیث را نادرست دانسته و نادرست تر، تطبیق آنها را بر حوادث روز مانند مسائل سوریه می دانند.
و اما امروز داعشی ها با استناد به این روایات، پرچم هایی سیاه؛ بلکه لباس هایی سراسر سیاه بر تن کرده و وانمود می کنند که همین ها هستند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی در سراسر جهانند. این کار سابقه ای نیز در قرن دوم داشته است آنجا که ابومسلم خراسانی پرچمی سیاه به دست گرفت و جامه ای سیاه بر تن کرد و خلق الله را به کشتن داد به نام اسلام و به کام بنی عباس که بیایند و با سقوط امویان بر مسند قدرت قرار گیرند.
به عبارتی دیگر داعشی ها با استفاده از گفتمان مهدویت و روایات “پرچم های سیاه” وانمود می کنند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی اند. آنها پا را فراتر نهاده و مخالفان خود از جبهه النصره را که در شام حضور دارند، “لشگر سفیانی” می نامند که به دست آنها نابود خواهند شد. این نیز یکی دیگر از موارد به کارگیری مضامین اسلامی در پیشبرد اهداف از سوی داعشی هاست.
اما این بر اهل اندیشه حتی حامیان فکری این گروه پوشیده نیست که اعمال ننگین داعش هیچ تناسبی با آموزه های اسلام که سراسر رحمت است و در آن حقوق افراد، جان و ناموس آنها محترم است ندارد[۵] و ادعای خلافت و دولت اسلامی همگی فریبی برای پیشبرد اهداف با استفاده از مسلمانان ناآگاه و فریب خورده است.
پی نوشت:
۱٫ الاضواء علی السنه المحمدیه، ص۱۱۹
۲٫ کنز العمال، ج۱۲، ص۲۷۳
۳٫ همان ص ۲۷۵
۴٫ نقد و بررسی مفصل این روایات را می توانید از این آدرس دریافت کنید.
۵٫ سعد بن ناصر الشثری، مفتی عربستان و عضو سابق هیات علمای این کشور در گفت وگویی که از شبکه ماهواره ای المجد پخش شد گفت: گروه داعش با خدا و رسول گرامی اسلام می جنگد، به مساجد حمله می کند، علما را به قتل می رساند، بندگان خدا را شکنجه می کند و به همین علت گرایش و پیوستن به این گروه گناه کبیره و به عبارتی خروج از دین اسلام است. (خبر آنلاین. ۱۱/۶/۹۳)
در این مقاله از یادداشت های استاد رسول جعفریان که در خبرآنلاین منتشر می شود بهره برده ایم.
امید پیشگر
بخش مهدویت تبیان
پيامبر اسلام(ص) فرمود:
خوشا به حال كسى كه مهدى(عج) را ديدار كند، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته باشد و خوشا به حال كسى كه قائل به امامت وى باشد.
همچنين فرمودند:
و نيز فرمودند:
مردمى از مشرق زمين قيام مىكنند و زمينه حكومت مهدى(عج) را فراهم مىسازند.
اگر فرد منتظر، فاقد مهارتها و توانائى هايى باشد كه بايد در جهت آمادگى براى پذيرائى از ميهمان خود بكار گيرد، فلسفه انتظار را درك نخواهد كرد و يك منتظر حقيقى نخواهد بود; زيرا مدت انتظار، فرصتى است براى باز سازى و توانمنديهاى فكرى، روحى و ايمانى جهت درك برنامه تحول، و فرد معتقد، نيازمند كسب توانمنديهاى غنى جهت درك اين فسلفه انتظار مى باشد. همچنين اگر درك فرد منتظر از نقشى كه بايد در ايجاد زمينه ظهور بازى كند، دركى منفى باشد، باز مى توان آن را يك ناتوانى فكرى ناميد، كه به تلاش در جهت آمادگى و آماده سازى محيط، منجر نخواهد شد .
يا اگر فرد منتظر، فلسفه انتظار را به طور صحيح درك نكرده باشد و چنين برداشت نمايد كه نقش او صرفاً پذيرش ظلم و عدم آگاهى دادن به جامعه است و فرد منجى بايد خود بيايد و از جامعه رفع ظلم نمايد، برداشتى منفى از نقش منتظر خواهد داشت; لذا هيچگونه تلاشى در جهت رشد فردى و اجتماعى براى كمك به زمينه سازى تحول انجام نخواهد داد .
يا اگر منتظر، نقشى را كه در زندگى براى خود ترسيم نموده است، با نقشى كه منتظر از او انتظار دارد، سازگار نباشد، باز اين فرد منتظر به يك فردى معتقد به تحول، بدل نخواهد گرديد; زيرا تا ارزشهاى الهى را در فكر و رفتار خود قبول نكرده و رعايت ننمايد، همخوانى ميان باورهاى ذهنى خود و اعتقادات دينى در جهت تحول جهانى نخواهد داشت. بنابراين چنين فردى حتى با فرض قبول نظريه تحول دينى، پويايى لازم را نخواهد داشت
اگر شخصى در انتظار ميهمانى باشد، اما ميهمان او در آن مدت نيايد، و يا آمدن و ديدن ميهمان، نتيجه مورد انتظار او را بر آورده ننمايد، و يا حتى اگر تصور نمايد شخصيت ميهمان كارگشاى مشكلات او نخواهد بودـ چون تصّور مى كند پاداش مورد انتظارش را در اين انتظار نخواهد يافت، يا نتيجه اى را براى اين تلاش و عملكرد خود نخواهد ديد ـ به علت ايجاد اين يأس، در جهت ايجاد زمينه براى ظهور او كوشش نخواهد كرد، يا اگر كوششى نمايد، با يك نوع بى اعتمادى و بى تفاوتى خواهد بود.
يك بعد انتظار، توجه به پيامبران و مكتب پيامبران و تجديد عهد با آنان است. منتظران چشم براه كسي هستند كه در او صفات و آثارپيامبران گرد آمده و هنگامي كه ظاهر گردد آن آثار در او ديده خواهد شد او از اهلبيت پيامبر و دوازدهمين وصي و جانشين او است وچون ظاهر گردد پرچم پيامبر را در دست گيرد و به سنت او عمل نمايد. نخستين اصحاب او 313 نفر خواهند بود؛ به تعداد اصحاب پيامبردر جنگ بدر. در كتاب بحارالانوار حديثي آمده كه «هركس از شما در حال انتظار ظهور حاكميت دين خدا درگذشت مانند كسي است كهدر خدمت قائم باشد و در خيمه ي او... نه بلكه مانند كسي است كه در ركاب قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلكه مانند كسي است كه درركاب پيامبر(ص) شهيد شده باشد
اين تعاليم همه توجه دادن به اصل مهم نيوت است.
عدهاي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر ميآيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نميتوان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانههاي خاص و محدود نام بردهاند، و بسياري از اين نشانههايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح ميشود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانهها را بيان كردهاند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آنها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت ميتواند باشد:
1. حفظ اصل نقلها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروهها ـ چه موافق و چه مخالف اهل بيت ـ در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي ميگويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي ميشود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما ميرسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونهاي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه ميدهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانهها و بيانها، به گونهاي است كه ميتواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانهاي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديدهاي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد ميكند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد ميكند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پيگيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجهاي در بر ندارد.
بايد توجه داشت سختى و فقر و گرفتارىها و... وسيلهاى هستند، براى پيشرفت و رشد انسان البته آن هم به شرطى كه انسان به خوبى از آنها بهرهبردارى كند. برخى بر اثر سختى و فقر نه تنها رشد نكردهاند؛ بلكه عقب گرد داشته و گاه از دين خارج شدهاند! پس اين مجموعه وسيله شدن به كمالند، نه اين كه خود هدف و كمال باشند.
اما اين كه در دوران امام زمان(عج) هيچ گونه سختى، بلا و مشكل وجود نداشته باشد، فرض درستى نيست. جهاد پيگير، تشكيل حكومت، رسيدگى به كارهاى مردم و... همه و همه در آن دوران هم وجود دارد. بنابراين اينگونه نيست كه در آن دوران راحتى مطلق باشد و ناز نعمت و بخور و بخواب به حدى است كه انسان از رشد ايمانى، و شكوفايى عمل باز ماند! بلكه عدالت جهانى و فراگير وجود دارد، تبعيضها از بين مىرود. امنيت در تمام ابعادش (فردى، اجتماعى، اقتصاد سياسى و...) بر جامعه حاكم مىشود، اما سختى نيز هست، چرا كه متدينان و همراهان حضرت مهدى(عج) بايد او را در اداره جهان آن هم با عدالت فراگير، يارى كنند. قطعاً در اداره جهانى به اين گستردگى و وسعت مشكلات و... همه با معجزه حل نمىشود.
در رابطه با كمال انسان راههاى بديلى وجود دارد و مسئله مهم آن است كه در هر شرايط از عوامل با دليل استفاده كند. راه تكامل گاه از گردنههاى سخت و دشوار بلاها و مصايب عبور مىكند و گاه از دشت هموار نعمتها، اما هيچ يك از اين دو خود به خود رساننده به كمال نيستند. مهم آن است كه در گاه سختى و نعمت انسان چگونه با آنها برخورد كند و در راه كمال آن را به كار گيرد.
آنچه در زمان استقرار حكومت امام مهدى(عج) رخ مىدهد، شرايطى هموار است كه انسانها در پناه آن مىتوانند با افزايش معرفت به اصلاح اخلاق و تهذيب نفس خويش، مدارج كمال و سير الى الله را با سهولت بيشترى نسبت به شرايط پيشين طى كنند. (مهدويت2، رحيم كارگر، كد: 12/500028)
عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد
بخوان دعای فرج را دعـا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عـافیـت بـطلب
که روزگار بسـی فتنه زیر ســر دارد
بخوان دعای فرج را کـه یـوسـف زهـرا
ز پشت پردهی غیبت به ما نظـر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمهی سبز
که آخرین گل سرخ از دلت خبـر دارد
پاسخ:
مطابق برخى از روايت اصلاحات حضرت مهدى عليه السلام فراگير بوده و شامل همه افراد روى زمين خواهد شد.
از امام حسن مجتبى عليه السلام نقل شده كه فرمودند:((خداوند در آخرالزمان مردى را بر مى انگيزاند كه كسى از منحرفان و فاسدان نمى ماند مگر اينكه اصلاح گردد)). (1)
امام باقر عليه السلام مى فرمایند:((هنگامى كه حضرت قائم ما قيام كند دستش را بر سر بندگان خدا مى گذارد و خردهايشان را جمع كرده (تمركز مى بخشد و رشد مى دهد) اخلاقشان را كامل مى كند)). (2)
رسول خدا صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليها السلام مى فرمایند:((خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين عليهم السلام ) شخصى را بر مى انگيزد كه دژهاى گمراهى را مى گشايد و دل هاى سياه قفل خورده را تسخير مى نمايد)). (3)
پی نوشتها:
1- اثبات الهداة ، ج 3 ، ص 524.
2- كافى ، ج 1 ، ص 25.
3- عقد الدرر ، ص 152؛ اثبات الهداة ، ج 3 ، ص 448.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
طبق بيان روايات حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در اولين اقدام خود بعد از ظهور، خود را به جهانيان معرفي مي فرمايد و امر ظهورش را به مردم اعلام مي نمايد.
امام باقر عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: هنگامي که مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور کند به کعبه تکيه مي زند و مي گويد: « بقيه الله خير لکم ان کنتم مومنين » سپس خود را معرفي مي نمايد که: من بقيه الله، من خليفه الله و حجت الهي در ميان شما هستم. در آن حال هر کسي به او سلام مي کند، مي گويد: « السلام عليک يا بقيه الله ».(1)
در روايتي ديگر امام صادق عليه السلام مي فرمايد: قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف به ديوار کعبه تکيه داده و مردم جهان را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد: هر کس بخواهد آدم و شيث را ببيند، اينک منم آدم و شيث، هر کس بخواهد نوح و سام را ببيند، اينک منم نوح و سام، هر کس بخواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، اينک منم ابراهيم و اسماعيل، هر کس بخواهد موسي و يوشع را ببيند، منم موسي و يوشع، هر کس بخواهد عيسي و شمعون را ببيند، منم عيسي و شمعون، هر کس بخواهد محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام را ببيند، منم محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام، هر کس بخواهد حسن و حسين را ببيند، منم حسن و حسين، هر کس بخواهد امامان از اولاد حسين عليه السلام را ببيند، منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسين عليه السلام،اينک سخنان مرا گوش کنيد تا شما را از آن چه شنيده و مي دانيد و آن چه تا کنون نشنيده و نمي دانيد، خبر دهم... .(2)
اين که حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف در مقام معرفي خود اسامي پيامبران و امامان عليهم السلام را مي برد، به خاطر اين است که ايشان عصاره و تجسم کامل اهداف و آرمان هايي به شمار مي رود که انبيا و اوصيا براي آن مبعوث شده اند؛ و حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نماد کامل همه آرزوهاي تاريخ بشر است که تلاش انبياء و ائمه عليهم السلام را به ثمر مي نشاند.
پي نوشتها :
1. سي صادق شيرازي . المهدي في القرآن، ص76.
2. بحارالانوار، ج53،ص9.
از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ي دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان " آرمان شهر " یا همان " مدینه فاضله " بیان نمود .
عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .
مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !
بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .
البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .
ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .
در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .
1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق)
وی در کتاب " شرح السنه " ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإيمان بنزول عيسى ابن مريم عليه السلام ينزل فيقتل الدجال ويتزوج ويصلي خلف القائم من آل محمد صلي الله عليه وسلم ويموت ويدفنه المسلمون
ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11
2 - ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی 363 ه. ق )
وی در کتاب " مناقب الشافعی " این چنین می گوید :
وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم بذكر المهدي وأنه من أهل بيته وأنه يملك سبع سنين وأنه يملأ الأرض عدلا وأن عيسى عليه السلام يخرج فيساعده على قتل الدجال وأنه يؤم هذه الأمة ويصلي عيسى خلفه . في طول من قصته وأمره
اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و 7 سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند .
این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . 2
3 – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ه. ق )
وی در " تاریخ مدینه دمشق " به نقل از بیهقی ( متوفی 458 ه. ق ) چنین می گوید :
والأحاديث في التنصيص على خروج المهدي أصح إسنادا وفيها بيان كونه من عترة النبي
احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .3
3 - عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی 581 ه. ق )
وی در کتاب " الروض الانف " این چنین می گوید :
جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...
در زمينه همسر و فرزند داشتن امام زمان (ع) به دو دسته از روايات بر مي خوريم بر اساس اين دو دسته از روايات گروهي معتقدند که امام زمان (ع) همسر و فرزنداني در دوره غيبت دارند و بر طبق بخش ديگري از روايات عده اي معتقد شده اند امام زمان (ع) زن و فزند داشتن شان يقيني نيست. آن کساني که مي گويند امام زمان(ع) زن و فرزند دارند به سه دليل تمسک جسته اند:
?- قواعد کلي: يعني بر طبق احکام اسلام يکي از سنت هاي مهم پيامبر اکرم (ص) ازدواج است که امام زمان (ع) به رعايت سنت هاي پيامبر (ص) از همه مردم اولي است.
?- روايات : به عنوان مثال سيد بن طاووس در جمال الاسبوع مي فرمايد: روايتي با سندهاي متصل يافتم که حضرت ولي عصر (ع) را اولاد بسياري است در شهرهاي کرانه دريا که آن ها هر کدام والي و حاکم اند ...
?- دعاها: در برخي از دعاها اشاره اي به اهل بيت امام زمان (ع) به ميان آمده است مثل يا مولاي يا صاحب الزمان صلوات الله و علي آل بيتک ... علي اهل بيتک ... روي هم رفته اين موارد به زن فرزند داشتن امام زمان (ع) دلالت دارند.
مرحوم کفعمي در کتاب مصباح نقل کرده است که بر طبق روايتي همسر آن حضرت از نسل عبد العزي پسر عبدالمطلب مي باشد ... (لازم به تذکر است که به روايات مذکور از جهات مختلف ايرادهايي وارد کرده اند که در اين باره به کتاب يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان (ع) صفحه ??? و ??? و ??? مراجعه کنيد.)
در مقابل دلايلي هم اقامه شده است که آن حضرت حداقل هم اکنون فرزندي ندارد از جمله آن ها روايتي است که مسعودي از علي بن ابي حمزه ابن السراج و ابن سعيد مکاري نقل مي کند که آن دو مي گويند به خدمت امام رضا (ع) رسيديم. علي بن ابي حمزه عرض کرد«از پدرانت روايت کرده ايم که امام از دنيا نمي رود تا فرزندش را ببيند.» حضرت فرمودند: «آيا در اين حديث روايت کرده ايد الاالقائم» عرض کردند: «بلي»، يا در روايت ديگر دارد: امامي وجود ندارد مگر اين که فرزندي دارد جز امامي که حسين (ع) براي او از قبر بيرون مي آيد او فرزند ندارد و ...
به هر حال اگر چه همسر و فرزند داشتن آن حضرت محتمل است، اما در بررسي اخبار و احاديث وارده روايت معتبري که موجب اطمينان باشد به چشم نمي خورد، يا در عين حال نه زن و فرزند داشتن و نه زن و فرزند نداشتن هيچ کدام با احکام اسلام منافاتي ندارد؛ چرا که نکات منفي ترک تاهل به جهت برخورداري امام (ع) از نيروي عصمت متوجه امام(ع) نمي باشد. در مورد خصوصيات خاص و دقيق همسر و تعداد فرزندان مطلبي خاص در روايات به چشم نمي خورد.
با توجه به اهميت فوق العاده ولادت با سعادت مصلح جهاني، علاوه بر اينکه صدها تن از علماي برجسته، محدثان وارسته مورخان شايسته، تاريخ دقيق آن لحظه با شکوه را در منابع حديثي، رجالي، تفسيري و تاريخي خود ثبت کرده اند. که به برخي از آن ها که در قرون اوليه غيبت کبري يا در عصر غيبت صغري نوشته شده اشاره مي شود.
. قديمي ترين منبعي که در آن تاريخ تولد امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ذکر شده، کتاب گران سنگ «اثبات الرجعه» اثر فضل بن شاذان نيشابوري است.
ضل بن شاذان چهار امام معصوم يعني امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام حسن عسکري ـ عليهم السلام ـ را درک کرد. و از آن ها حديث نقل کرده و در ربيع الاول 260 هجري، اندکي قبل از شهادت امام حسن عسکري ديده از جهان فرو بسته است.
وي در کتاب «اثبات الرجعه» تاريخ دقيق ميلاد مسعود قبله موعود را با يک واسطه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت کرده که ترجمه حديث ذکر مي شود: فضل بن شاذان از محمد بن علي بن حمزه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت مي کند که فرمود:
ولي خدا و حجت خدا بر بندگان و جانشين من بعد از من، در شب نيمه شعبان، سال 255، به هنگام طلوع فجر به صورت ختنه شده، ديده به جهان گشود.
خستين کسي که او را غسل داد «رضوان» خازن بهشت بود، که با گروهي از فرشتگان مقرب با آب کوثر و سلسبيل او را شست و شو داد، سپس عمه ام «حکيمه» دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ او را شست و شو داد. با توجه به سوال فقط آثار را معرفي مي کنيم.[1]
. ابو جعفر محمد بن يعقوب کليني، متوفاي 329 هجري قمري، در کتاب شريف اصول کافي آورده است که «حضرت صاحب ـ عليه السلام ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد شده است. اين توقيع از ناحيه امام ابي محمد (امام عسگري ـ عليه السلام ـ ) بيرون آمده که: اين است سزاي آن کسي که به خدا افترا بندد درباره دوستان او، او گمان مي کرد مرا مي کشد و من فرزندي ندارم، چگونه ديدي توانائي خدا را؟ و براي او فرزندي متولد شد که او را (م ح م د) ناميد».[2]
. ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به صدوق، متوفاي 381 هجري قمري، نويسنده کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» که با دعاي امام زمان(عج) به دنيا آمده و با دستور آن حضرت اين کتاب را نوشته است در باب 42 با عنوان روايات ميلاد قائم ـ عليه السلام ـ پانزده حديث درباره تولد آن حضرت مي باشد از جمله:
«صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد گرديد.»[3]
. ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان معروف به مفيد، متوفاي 413 هجري قمري، که مرجع تقليد شيعيان اماميه بود از امتيازات و فضائل خاصه شيخ مفيد توقيعات آن حضرت به وي مي باشد.
در مورد ميلاد آن حضرت مي گويد:
«حضرت ولي عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 هجري متولد شد.»[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
عصر ظهور کوراني.
روزگار رهايي، کامل سليماني، (ترجمه ي مهدي پور).
---------------------------------------
[1]. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص24؛ حر عاملي، اثبات الهداه، قم، 1399ق، ج3، ص570.
[2]. محمدبن يعقوب کليني، اصول کافي، ترجمه محمد باقر کمره اي، قم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1372ش، ج3، ص519، باب ولادت حضرت صاحب(عج).
[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، ترجمه منصور پهلوان، قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1382ش، ج2، ص155.
[4]. شيخ مفيد، ارشاد مفيد، ترجمه شيخ محمد باقر ساعدي، تهران، کتاب فروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1376ش، باب 37، ص672.
ولادت حضرت مهدي صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256هجري بود پس از اينكه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادي ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسكري ( ع ) رسيد ، كم كم در بين فرمانروايان و دستگاه حكومت جبار ، نگراني هايي پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثي بود كه در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسكري ( ع ) فرزندي تولد خواهد يافت كه تخت و كاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد كرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثي كه بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي ( ع ) ، معتصم عباسي ، هشتمين خليفه عباسي ، كه حكومتش از سال 218هجري آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي قرار داد اين انديشه - كه ظهور مصلحي پايه هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري كرد ، و حتي مادران بيگناه را كشت ، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين كرد . در زمان حضرت موسي ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولي خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش كنند ، غافل از آنكه ، خداوند نور خود را تمام و كامل مي كند ، اگر چه كافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه اي شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حكومت به سر مي برد به هنگامي كه ولادت ، اين اختر تابناك ، حضرت مهدي ( ع ) ، نزديك گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري كنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد ، او را از ميان بردارند بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديكان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسكري ( ع ) كسي او را نمي ديد . آنان نيز مهدي را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادي.
شيعيان خاص ، مهدي ( ع ) را مشاهده كردند
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي كه پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي ( ع) مي رسيدند از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان كرد آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسكري فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امراو را اطاعت كنيد ، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد ، كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينكه زماني دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت كنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري ، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت .يكي از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختي مي باشد باري ، حضرت مهدي ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسكري در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامي ، مي بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند ، و وراثت معنوي و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند كودكي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد ، و جعفر كذاب عموي خود را كه آماده نماز گزاردن بر پيكر امام بود به كناري زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد
ضرورت غيبت آخرين امام
بيرون آمدن حضرت مهدي ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد كارگزاران و ماموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسكري (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند ، و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي حجت حق تعالي ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن " خليفه خدا درزمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حكمت الهي بر اين تعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وي كوتاه گردد ، و واسطه فيوضات رباني ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشكار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علي ( ع ) و فرزندان معصومش روي بر تافت ، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد ، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما براي اينكه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند ، به نقل قول پروفسور هانري كربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي كه با علامه طباطبائي داشته ، مي پردازيم :" به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولي ولايت راكه همان رابطه هدايت و تكميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند . رابطه اي كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد ، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وي ( به عقيده شيعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقيقتي است زنده كه هرگز نظ ر علمي نمي تواند او ر ا از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي ، براي هميشه ، باقي و پا برجاست " يعني با اعتقاد به امام حي غايب
صورت و سيرت مهدي ع
چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي ، باقي نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي بيمانند دست يابند . حتي چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .
شمشير حضرت مهدي ع
شمشير مهدي ، سيف الله و سيف الله المنتقم است . شمشيري است خدائي ،شمشيري است انتقام گيرنده از ستمگران و مستكبران . شمشير مهدي شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است . درندگان متمدن آدمكش را مي كشد ، اما بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد .
روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست . پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاي آوردند . بسياري از مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتي اولياء حق را زهر خوراندند و كشتند . اما در زمان حضرت مهدي بايد از آنها انتقام گرفته شود . مهدي ع آن قدر از ستمگران را بكشد كه بعضي گويند : اين مرد از آل محمد ص نيست . اما او از آل محمد ( ص ) است يعني از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانيت است . از روايات شگفت انگيزي كه در مورد حضرت مهدي ع آمده است ، خبري است كه از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در اين روايت
حضرت باقر ع مي گويند : " مهدي ، بر مركبهاي پر صدايي ، كه آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مي شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مي كند " . و نيز در روايت امام محمد باقر ع گفته شده است كه بيشتر آسمانها ، آباد و محل سكونت است . البته اين آسمان شناسي اسلامي ، كه از مكتب ائمه طاهرين ع استفاده مي شود ، ربطي به آسمان شناسي يوناني و هيئت بطلميوسي ندارد ... و هر چه در آسمان شناسي يوناني ، محدود بودن فلك ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسي اسلامي ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بيشمار و قمرها و منظومه هاي فراوان . و گفتن چنين مطالبي از طرف پيامبر اكرم ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدائي امكان نداشته است
غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري
مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد از سال 260ه. تا سال 329ه كه در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام ع را داشته اند ، چهار تن مي باشند كه به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . نخستين نايب خاص مهدي ( ع ) عثمان بن سعيد اسدي است . كه ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد ، و در بغداد به خاك سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ع محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305هجري وفات كرد و در بغداد بخاك سپرده شد .نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديك چهل سال بطول انجاميد . حسين بن روح نوبختي : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326هجري فوت كرد . علي بن محمد سمري : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است كه در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وي نزديك آرامگاه عالم و محدثبزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني است .همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي ع بودند .
غيبت دراز مدت يا غيبت كبري و نيابت عامه
اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد ، و تاكنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده اي به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق كند ، نايب عام امام ع باشد و به نيابت از سوي امام ، ولي جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره اي پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اكنون نيز ، كه دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگي كه داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي كنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدي ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حكومتي را درست و صالح نداند آن حكومت طاغوتي است ، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد . بنابر راهنمايي امام زمان عجل الله فرجه براي حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهي در راس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد ، و چون كسي - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي ديگر مقام او را پاس دارند ، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني او را كمك رسانند ، تا قدرتهاي فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند . گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولي بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست كه حضرت مهدي ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي مي كند ، روزي كه " اقتضاي تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابي پر شور و حركتي خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامي را عزت دوباره خواهد بخشيد .
اعتقاد به مهدويت در دوره هاي گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي در دينهاي ديگر مانند : يهودي ، زردشتي ، مسيحي و مدعيان نبوت عموما ، و دين مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان يك اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .
اعتقاد به حضرت مهدي ( ع ) منحصر به شيعه نيست
عقيده به ظهور حضرت مهدي ( ع ) فقط مربوط به شيعيان و عالم تشيع نيست ،بلكه بسياري از مذاهب اهل سنت( مالكي ، حنفي ، شافعي و حنبلي و ... ) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، اين موضوع را در كتابهاي فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر ( ص ) را درباره مهدي ( ع ) از حديثهاي متواتر و صحيح مي دانند.
دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ
اين دعاء حضرت صاحب الا مرعليه السلام است كه تعليم فرمود آنرا به شخصى كه محبوس بود پس خلاص شد
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ
خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است
الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى
چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد
فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ
الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ
همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ
محمد و آل پاكيزه اش
دعاى امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
كفعمى در مصباح فرموده اين دعاء حضرت مهدى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ است
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ
خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه
وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ
و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن
اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ
زبانهاى ما را به درستگويى و حكمت و لبريز كن دلهاى ما را از دانش و معرفت و پاك كن
بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ
اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاى ما را از ستم و دزدى
وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ
و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت و ببند گوشهاى ما را از شنيدن سخنان بيهوده
وَالْغيبَةِ وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمينَ
و غيبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن و بر دانش آموزان
بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى
به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروى كردن و پند گرفتن و بر
مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ
بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى و بر مردگان آنها به عطوفت
وَالرَّحْمَةِ وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكينَةِ وَعَلَى الشَّبابِ
و مهربانى كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگينى و بر جوانان
بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّساَّءِ بِالْحَياَّءِ وَالْعِفَّةِ وَعَلَى الاْغْنِياَّءِ
به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت و بر توانگران
بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ
به فروتنى و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبائى و قناعت و بر پيكار كنندگان
بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُْمَراَّءِ
به يارى و پيروزى و بر اسيران به رهايى يافتن و آسودگى و بر زمامداران
بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ وَبارِكْ
به عدالت داشتن و دلسوزى و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى و بركت ده
لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ
براى حاجيان و زائران در توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از
الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ
اعمال حج و عمرة بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان
دعاى الهِى بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ
درمهج ذكر شده كه اين دعاء حضرت حجّة عليه السلام است
اِلهى بِحَقِّ مَنْ ناجاكَ وَبِحَقِّ مَنْ
خدايا به حق هركه با تو راز گويد و به حق هر كه
دَعاكَ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
تو را در صحرا و دريا بخواند تفضل فرما بر فقيران مؤ منين و مؤ منات
باِلْغَناَّءِ وَالثَّرْوَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنينَ والْمُؤْمِناتِ بِالشِّفاَّءِ
به توانگرى و ثروت و بر بيماران مؤ منين و مؤ منات به بهبودى يافتن
وَالصِّحَةِ وَعَلى اَحْياَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ
و تندرستى و بر زندگان مؤ منين و مؤ منات به لطف و بزرگوارى
وَعَلى اَمْواتُ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَعَلى
و بر مردگان مؤ منين و مؤ منات به آمرزش و مهربانى و بر
غُرَباَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمينَ غانِمينَ
غريبان مؤ منين و مؤ منات به بازگرداندن آنها به وطنشان بسلامتى و بهره مندى به حق
بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ
محمد و آل او همگى
استغاثه به امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
سيّد عليخان در كلم طيّب فرموده اين استغاثه ايست بحضرت صاحب الزّمان صلوات الله عليه هر جا كه باشى دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگذار پس رو بقبله زير آسمان بايست و بگو:
سَلامُ اللّهِ الْكامِلُ التّاَّمُّ
سلام خدا بطور كامل
الشّامِلُ الْعاَّمُّ وَصَلَواتُهُ الدّاَّئِمَةُ وَبَرَكاتُهُ الْقاَّئِمَةُ التّاَّمَّةُ عَلى حُجَّةِ
و تمام و همه جانبه و عمومى و درودهاى ممتد و پيوسته و بركتهاى پابرجا و تام و تمامش بر حجت
اللّهِ وَوَلِيِّهِ فى اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ
خدا و ولى او در زمين و ساير كشورهايش و جانشين او بر خلق و بندگانش و نژاد پاك
النُّبُوَّةِ وَبَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْ يمانِ
نبوت و باقيمانده عترت و (آن سرور) برگزيده يعنى حضرت صاحب الزمان و آشكاركننده ايمان
وَمُلَقِّنِ اَحْكامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ
و ياددهنده احكام قرآن و پاك كننده زمين و گسترنده عدالت در درازا و پهناى
وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقاَّئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَابْنِ
زمين و حجت قائم مهدى آن امام منتظر پسنديده و فرزند
الاْئِمَّةِ الطّاهِرينَ الْوَصِىِّ بْنِ الاْوْصِياَّءِ الْمَرْضِيّينَ الْهادِى
امامان پاكيزه و وصى فرزند اوصياء پسنديده آن راهنماى
الْمَعْصُومِ ابْنِ الاْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ
معصوم فرزند امامان راهنماى معصوم سلام بر تو اى عزت بخش مردم
الْمُؤْمِنينَ الْمُسْتَضْعَفينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ
مؤ منى كه ناتوان و خوارشان شمرند سلام بر تو اى خواركننده كافران
الْمُتَكَبِّرينَ الظّالِمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ
سركش و ستمكار سلام بر تو اى مولاى من اى صاحب الزمان
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا بانوى زنان جهانيان سلام
عَلَيْكَ يَا بْنَ الاْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومينَ وَالاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ
بر تو اى فرزند پيشوايان و حجتهاى معصوم و پيشواى بر خلق
اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ
همگى سلام بر تو اى سرور من سلام مخلصانه من به تو در ولايت و پيرويت
اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَفِعْلاً وَاَنْتَ الَّذى تَمْلاَُ الاْرْضَ
گواهى دهم كه تويى آن پيشواى راه يافته چه در گفتار و چه در كردار و تويى آن بزرگوارى كه زمين را پر از
قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللّهُ فَرَجَكَ وَسَهَّلَ
عدل و داد كنى پس آنكه پر از ستم و بيدادگرى شده باشد پس از خدا خواهم كه شتاب كند در فرج تو و راه آمدنت را هموار
مَخْرَجَكَ وَقَرَّبَ زَمانَكَ وَكَثَّرَ اَنْصارَكَ وَاَعْوانَكَ وَاَنْجَزَ لَكَ ما
و زمان ظهورت را نزديك و يار و ياورت را بسيار گرداند و آنچه
وَعَدَكَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقاَّئِلينَ وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا
به تو وعده فرموده درباره ات وفا كند زيرا كه او راستگوترين گويندگان است كه فرموده ((و ما خواستيم بر كسانى كه
فِى الاْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ
در زمين زبون شمرده مى شدند منت نهيم و ايشان را پيشوايانى كنيم و وارثانشان گردانيم )) اى سرور من اى صاحب
الزَّمانِ يَابْنَ رَسُولِاللّهِ حاجَتى كَذاوَكَذا (وبجاى كَذاوَكَذاحاجات خودراذكركند (
الزمان اى فرزند رسول خدا حاجتم اين و اين است
فَاشْفَعْ لى فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَكَ
پس شفاعت كن برايم در برآمدنش زيرا كه من با حاجت خويش به تو متوجه شده ام زيرا مى دانم كه
عِنْدَ اللّهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِاَمْرِهِ
شفاعت تو به درگاه خدا پذيرفته و مقامت پسنديده است پس به حق همان خدايى كه شما را در كار خود مخصوص كرده
وَارْتَضاكُمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَ اللّهِ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ سَلِ اللّهَ
و براى راز و سِرّش پسنديده و بدان مقامى كه شما در نزد خدا ميان خود و او داريد كه از خداى
تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَاِجابَةِ دَعْوَتى وَكَشْفِ كُرْبَتى
تعالى بخواهى من به خواسته ام برسم و دعايم اجابت شود و اندوهم برطرف گردد
و بخواه هر چه خواهى كه برآورده مى شود انشاء الله تعالى مؤ لف گويد: كه بهتر آنست كه در ركعت اوّل نماز اين استغاثه بعد از حمد سوره اِنّا فَتَحْنا بخواند و در ركعت دويّم اذا جآءَ نَصْرُ اللّهِ .
منبع: http://www.rahpouyan.com/yas/miladmahdi.htm
مهدی آمدنی نیست بلکه آوردنی است
برای ظهورش سفارش شده بسیار دعا کنید
اللهم اجل لولیک الفرج....
پیشاپیش عید نوروز بر شما خوبان مبارک...
در شادی های نوروزی مراقب اعمالتان باشید
*زیرا به فرموده آقا ما همه ی اعمال شما را زیر نظر داریم*
هنگامي که تهي دستي و بيماري او شدت يافت و از ازدواج با آن زن مايوس شد تصميم گرفت چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه برود تا بلکه حصرت صاحب الامر عجل اللّه فرجه را از ناحيه اي که نمي داند ببيند و مراد خود از او بگيرد .
شيخ باقر ميگويد : شيخ محمد گفت : من چهل شب چهارشنبه مواظبت کردم بر رفتن به مسجد کوفه ! هنگامي که شب آخر فرا رسيد شب زمستاني و تاريکي بود و باد تندي مي وزيد و کمي هم باران مي باريد و من هم در دکّه هاي درب ورودي مسجد کوفه يعني دکّه شرقي مقابل در اول که هنگام ورود به مسجد طرف چپ است نشسته بودم و نمي توانستم به سبب خوني که در اثر سرفه از سينه ام مي آمد به داخل مسجد بروم و با من هم چيزي نبود که خود را از سرما حفظ کنم و اين وضعيت سينه ام را تنگ کرده و بر غم و غصه من شدت بخشيده و دنيا در چشمم تيره شده بود و با خود فکر مي کردم که اين 39 شب ا پايان گرفت و اين آخرين شب است و من کسي را نديدم و چيزي هم بر من ظاهر نشد و من گرفتار اين سختي عظيم هستم و اين همه سختي و مشقت و ترس را در اين چهل شب تحمل کردم که از نجف به مسجد کوفه آمدم و حاصل آن ياس و نااميدي از ملاقات و برآورده شدن حاجاتم بود .
در اين اثناء که در انديشه بودم و کسي در مسجد نبود آتشي روشن کردم تا قهوه اي را که از نجف با خود آورده بودم گرم کنم . زيرا عادت به آن داشتم و نميتوانستم آن را ترک کنم و قهوه هم بسيار کم بود . ناگهان شخصي را ديدم که از ناحيه در اول, به سوي من مي آمد .
هنگامي که او را از دور مشاهده کردم ناراحت شدم و با خود گفتم اين عرب بياباني از اطراف مسجد نزد من آمده است تا قهوه مرا بنوشد و من بدون قهوه در اين شب تاريک بمانم و اين امر هم بر اندوه من اضافه کرد . در اين بين که من در انديشه بودم او نزديک من آمد و به من به اسم سلام کرد و در برابرم نشست و من در تعجب شدم از اين که او اسم مرا مي داند و گمان کردم از اعراب اطراف نجف است که من نزد او مي روم .
از او سوال کردم از کدام قبيله هستي ؟ فرمود : از بعضي از آنها . من شروع کردم به شمردن طوايف اعراب اطراف نجف . او در پاسخ جواب مي داد : نه !! و من هر طايفه اي را ذکر مي کردم او مي فرمود : از آنها نيستم . اين امر مرا خشمگين کرد و به او گفتم آري تو از طريطره هستي و اين را به صورت استهزا گفتم و اين لفظي است که معني ندارد . او از سخن من تبسّم کرد و فرمود : چيزي بر تو نيست که من از کجا باشم اما چه چيز سبب شده که تو به اينجا آمده اي ؟
من به او گفتم : براي چه سوال مي کني ؟ فرمود : ضرري به تو نمي رسد اگر ما را خبر کني . من از حسن اخلاق و شيريني طبع و گفتار او تعجب کردم و دلم ميل به او پيدا کرد و او هر مقدار سخن مي گفت محبت من به او زيادتر مي گشت . براي او سيگار از تتن درست کردم و به او دادم فرمود : تو بکش من نمي کشم . در فنجان براي او قهوه ريختم و به او دادم او گرفت و کمي از آن نوشيد و باقي را به من داد و فرمود : تو آن را بنوش . من آن گرفتم و نوشيدم و تعجب کردم که او تمام فنجان را ننوشيده بود اما محبت من هر آن به او زياد مي شد . به او گفتم : اي برادر ! خداوند تو را در اين شب به سوي من فرستاده تا انيس من باشي .
آيا با من نمي آيي که نزد قبر مسلم(ع) برويم و آنجا بنشينيم و با يکديگر صحبت کنيم ؟ فرمود : با تو مي آيم اما جريان خودت را بگو . به او گفتم . من واقع را براي شما مي گويم . من در نهايت فقر و نيازمندي هستم از آن وقتي که خود را شناختم و با اين فقر مبتلا به سرفه هستم و سال هاست که خون از سينه ام بيرون مي آيد و معالجه آن را نمي دانم و به دختري از اهل محلّه مان در نجف اشرف تعلق خاطر پيدا کرده ام و به سبب تنگدستي ميسر نشده است که او را بگيرم .گروهي از دوستان مرا مغرور کردند و به من گفتند : در حوايج خود قصد کن صاحب الزمان(ع) را ! و چهل شب چهارشنبه در مسجد کوفه بيتوته نما که او را خواهي ديد و حاجت تو را برآورده سازد و اين آخرين شب از چهل شب است و من در اين شب چيزي نديدم و در اين شب ها من تحمل مشقت هاي زيادي کردم و اين سبب آمدن من و اين خواسته ها و حوائج من مي باشد .
آن شخص در حالي که من غافل بودم و توجه نداشتم به من فرمود : اما سينه ات خوب شد و اما آن زن را به زودي مي گيري و اما تهي دستي و فقر تو باقي مي ماند تا از دنيا بروي و من هيچ توجه به اين سخنان نداشتم . به او گفتم : به کنار قبر مسلم نمي روي ؟ فرمود : برخيز . برخاستم و متوجه جلوي خود بودم . هنگامي که وارد زمين مسجد شدم به من فرمود : آيا نماز تحيت مسجد نمي خواني ؟ گفتم : چرا مي خوانم . سپس او نزديک شاخص که در مسجد است ايستاد و من هم پشت سر او به فاصله ايستادم و تکبيرة الاحرام گفته مشغول قرائت سوره فاتحه شدم .
من مشغول نماز بودم و سوره حمد را مي خواندم . او نيز فاتحه را قرائت مي نمود اما من قرائت احدي را همانند او از زيبايي نشنيده بودم . در آن هنگام با خود گفتم : شايد اين شخص صاحب الزمان(ع) باشد و ياد سخنان او افتادم که دلالت بر آن ميکرد . هنگامي که اين مطلب در دلم خطور کرد, آن بزرگوار در حال نماز بود . ناگهان نور عظيمي او را احاطه کرد که ديگر شخص آن بزرگوار را به سبب آن نور نمي ديدم اما او همچنان نماز مي خواند و من صداي او را مي شنيدم . بدنم به لرزه افتاد و از ترس نميتوانستم نماز را قطع کنم . پس نماز را به صورتي که بود تمام کردم و نور از سطح زمين به بالا متوجه شد و من ندبه و گريه مي کردم و از سوء ادبم با او در مسجد معذرت خواهي مي نمودم. به او گفتم : شما صادق الوعد هستيد و مرا وعده داديد که با من نزد قبر مسلم برويم در آن هنگام که با آن نور تکلم مي گفتم ديدم آن نور متوجه به حرم مسلم شد که من هم متابعت کردم . آن نور داخل حرم شد و در بالاي قُبّه قرار گرفت و همچنان بود و من گريه و ندبه مي کردم تا فجر دميد و آن نور عروج کرد .
هنگامي که صبح شد متوجه قول او شدم که فرمود : سينه ات خوب شد . ديدم سينه ام صحيح و سالم است و ديگر سرفه نمي کنم و يک هفته بيش نگذشت که خداوند گرفتن آن زن همسايه را اسان کرد و از جايي که گمان نمي کردم فراهم شد. اما فقر و تهيدستي ام همچنان باقي ماند چنان که حضرت صاحب صلوات اللّه و سلامه عليه و علي آبائه الطاهرين خبر داده بود .
منبع سایت:امام مهدي-نظري منفرد-حکايت 10
«شعر امام زمان»
از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي
مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي
کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي
خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي